loading...
شعبده
مجيد باقري بازدید : 220 شنبه 12 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 

اشک واپسین


بـه کــویت با دل شــاد آمـدم با چـشم تـر رفـتم

بـه دل امــید درمـان داشـتم درمـانده تـر رفـتم


تو کـوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین

به راه عــشـق اگر از پـا در افـتادم به سر رفـتم


نـیامد دامـن وصلت به دستم هـر چه کـوشـیدم

ز کــویت عاقبت با دامـنی خـونین جگر رفـتم


حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی

زیـان آورده مـن بـودم کـه دنبال هــنر رفـتم 


ندانستم که تو کی آمدی ای دوست، کی رفتی

به من تا مژده آوردند من از خود به در رفـتم 


مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کـویت

بلی رفـتم ولی هر جا که رفـتم دربـدر رفــتم


به پایت ریختم اشکی و رفـتم در گذر از مـن

ازین ره بر نمی گردم که چون شمع سحر رفتم 


تو رشک آفتابی ، کی به دست ســایه می آیـی

دریـغا آخـر از کـوی تـو با غـم هـمسفر رفـتم 

 

 

هوشنگ ابتهاج ( سایه )

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 403
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 46
  • تعداد اعضا : 121
  • آی پی امروز : 210
  • آی پی دیروز : 75
  • بازدید امروز : 369
  • باردید دیروز : 532
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 901
  • بازدید ماه : 901
  • بازدید سال : 53,202
  • بازدید کلی : 1,117,416
  • کدهای اختصاصی
    خرید هاست
    هاست نامحدود یوگیگ
    خرید هاست